تختی بر تخت شورش

جهان‌پهلوان تختی‌
«تاریخ تولد و مرگ یک انسان، همه زندگی او را تشکیل نمی‌دهد. آنچه زندگی یک انسان را از لحظه آغاز، از روز تولد تا لحظه مرگ می‌سازد، شخصیت، صفا، انسانیت، جوانمردی و اخلاقیات اوست».()
این جملات متعلق به کسی است که از هر گونه فخرفروشی و تظاهر به دور است. شورشی است بر هر گونه ریا و تزویر. با این‌که می‌تواند پشت حریف را به خاک بمالد، اما نه می‌تواند بنشیند و نه خم شود و نه زانو بزند. او قادر به زندگی بر روی زانوان خود نیست، حتی قادر نیست سر و دستش را برای حاکمان کشورش نیم‌تکانی بدهد. از همه بدتر توانایی سخن گفتن و تملق از هیچکس را ندارد. زیرا عضلات پیچیده و ستبر بازوی او فقط برای مردمش به حرکت درمی‌آیند و فقط از اراده‌اش فرمان می‌گیرند؛ به‌خصوص از قلبش، که فعال است؛ یک قلب خارق‌العاده که دمی از مهربانی و فداکاری و رهگشایی بسوی دنیاهای انسانی بازنمی‌ماند. یک ورزشکار بی‌رقیب، که راه و رسم پهلوانی؛ خاکی بودن و رادمردی، به‌خصوص در برق نگاه معصومانه‌اش چیز دیگری از ظرفیت بی‌انتهای عشق به مردم می‌گوید. در حالی‌که اجزای چهره‌اش از غمی بزرگ حکایت می‌کنند، چشمانش از افق‌های روشن آینده می‌درخشند
این اعجوبه ورزشی، غلامرضا تختی مشهور به لقب «جهان پهلوان» پرافتخارترین قهرمان تاریخ معاصر ایران است که نامش بر تارک قهرمانان مردمی ورزش ایران می‌درخشد.

تختی و مرگ؟
در غروب سرد ۱۷دیماه، تیتر روزنامه‌های عصر پایتخت، بهت و حیرت همه‌ٔ مردم را برانگیخت: جنازه جهان پهلوان غلامرضا تختی در هتل آتلانتیک تهران پیدا شده است. هر کسی به دیگری می‌رسید، از او می‌پرسید: «آیا خبر درسته»؟ «مگه امکان داره»؟ نمی‌تونم باور کنم»…، اما پاسخی که بین مردم دهان به دهان می‌چرخید، یک کلمه بیش نبود: دروغه
علت، اگر ‌چه دروغ بود، اما خبر واقعیت داشت.
عنوان آن‌روز روزنامه‌های ایران فقط برای پوشاندن یک جنایت شنیع بود. هیچ‌کس از مردم ایران باور نکرد که پهلوان بی‌شکستشان خودکشی کرده باشد. همه انگشتهای اتهام به یک جا نشانه می‌رفت: ساواک رژیم شاه.
تختی از سال ۱۳۴۲ به بعد بارها به ساواک مخوف رژیم شاه احضار شد. اطرافیان شاه با ناکامی از نزدیک کردن او به دربار و حکومت، فشارها را افزایش دادند. تا جایی که تختی حتی در مواردی از ورود به ورزشگاهها منع ‌شد.

تختی و عشق به مصدق 
عشق بی‌پایان جهان‌پهلوان تختی به مردم و به آزادی او را به سوی پیشوای نهضت ملی ایران، مصدق بزرگ کشاند.‌ او زمانی که خبر فوت دکتر مصدق را شنید با وجود ممنوعیتها و معذوریتها راهی احمدآباد شد، به تهدید مأموران نظامی و امنیتی مبنی بر خودداری از حضور در مزار مصدق در احمدآباد گوش فرا نداد و به افسران گارد گفت: «دستگیرم کنید».
تختی آنگاه با وجود محاصره کامل احمدآباد توسط مأموران حکومتی، به محل تدفین مصدق بزرگ رفت که باعث وحشت حکومت شد. چرا که اگر مردم باخبر می‌شدند تختی در مراسم حضور دارد از روستاها و اطراف برای دیدن او سرازیر می‌شدند. از این رو مأموران رژیم شاه، تختی را به‌شدت و با واهمه از مراسم دور کردند. تختی یک بار که از سوی رئیس سازمان تربیت‌بدنی وقت از او خواسته شد برای دیدار از شاه اقدام کند، گفت: «با کسی که با دکتر مصدق چنین می‌کند و منافع ملی را از بین می‌برد حتی نباید حرف زد»

راز مرگ جهان پهلوان چه بود؟

استقبال از جهان پهلوان
   سالگرد مرگ تختی
 تختی در پانزده سالگی با جوان‌های محله شان زورخانه‌ای موقتی ساختند تا در آن، ورزش‌های باستانی را تمرین کنند، همان‌طور که خودش بعدها شرح می‌دهد، او و دوستانش در سرما و گرما روی تشک‌هایی تمرین می‌کردند که خیلی نامناسب و کثیف بودند پس از آموزش‌های ابتدایی، تختی آمادگی لازم برای ورود به زوخانه ای به نام «پولاد» را پیدا کرد.
اما خیلی موفق نبود و اطرافیان او را به خاطره جاه طلبیش برای تبدیل شدن به ورزشکاری درجه یک دست می‌انداختند. تختی، تهران را برای کار در شرکت نفت ایران- انگلیس واقع در مسجدسلیمان ترک کرد. یک سال بعد برای خدمت سربازی خوانده شد. سروان پادگانی که تختی در آن خدمت می‌کرد، منشی فدراسیون کشتی ایران بود وی، تختی را در حرفه کشتی آزاد راهنمایی کرد. حرفه ای که پس از کار در شرکت راه آهن تهران در سال ۱۳۲۷، به آن ادامه داد.
ورزش ابتدا برای او نوعی تفنن و سرگرمی بود. در همان اوان، خیال قهرمان شدن، مدتی او را به وسوسه انداخت اما از همان نوجوانی که تازه به فکر باشگاه رفتن افتاده بود، اعتقاد داشت که ورزش برای تندرستی و سلامت جان و تن هر دو لازم است.[۲]
به این ترتیب تختی با تمرین و پشتکار رفته‌رفته خود را از میان بازنده‌ها بیرون کشید و سرانجام در سال ۱۳۳۰ در وزن ششم (۷۹ کیلوگرم) به عضویت تیم ملی درآمد.
وی در نخستین دوره مسابقه‌های کشتی آزاد قهرمانان جهان (هلسینکی، ۱۹۵۱) با وجود آن که هنوز ۲۱ سال داشت، نایب قهرمان جهان شد.
مسابقات سال ۱۹۵۱ هلسینکی (فنلاند) برای تختی آغار راهی بود که طی ۱۵ سال آینده با کسب ده‌ها پیروزی در بزرگترین میادین بین‌المللی کشتی ادامه یافت.
غلامرضا تختی در سال ۱۳۳1 (1952) در نخستین حضور خود در رقابت‌های المپیک با کسب شش پیروزی و قبول یک شکست در برابر «دیوید جیما کوریدزه» از شوروی صاحب نشان نقره شد. وی در این مسابقه‌ها توانست حیدر ظفر ترک را که سال پیش با غلبه بر تختی قهرمان جهان شده بود را شکست دهد.
سال ۱۳۲۹نخستین مقام قهرمانی ملی ایران را به دست آورد. سال ۱۳۳۰ در اولین سفر خارجی‌اش، در مسابقات قهرمانی جهانی هلسینکی، مدال نقره کسب کرد و نخستین کشتی‌گیر ایرانی‌ نام گرفت که مدالی بین‌المللی به دست آورده‌است. او در سال ۱۳۳۱ دوباره به پایتخت فنلاند بازگشت تا مدال نقره المپیک را از آن خود کند
مراسم ختم تختی

«هشتاد میلیون نفر آسیب دیده» در نظام ولایت فقیه!

«هشتاد میلیون نفر آسیب دیده« در نظام ولایت فقیه 
بحرانهای اجتماعی متعدد اجتماعی که رسانه‌ها و مهره‌های رژیم از آنها تحت عنوان «آسیبهای اجتماعی» نام می‌برند؛ توسط حاکمیت آخوندی در میان مردم آن‌چنان گسترش یافته که مهره‌های رژیم نیز نسبت به عواقب خطرناک آن برای نظام بیمناک هستند.
این بحرانها به گونه‌یی پیچیده  در مناطق شهری دامنه گسترده‌یی پیدا کرده و دشواریهای زیادی برای مردم به‌وجود آورده است.
 بحرانهایی نظیر فقر، فساد، اعتیاد، کودکان کار، کارتن خوابی، کوکان خیابانی؛ گورخوابی و... 
تازه‌ترین اظهارنظر در مورد این بحرانها  توسط محمد باقر الفت معاون قوه قضاییه رژیم است که می‌گوید: «شاهد یک غفلت بیست ساله در حوزه آسیبهای اجتماعی بودیم و در برابر آسیبها تقویت نشدیم امروز به‌راحتی در مورد تنوع آسیبها صبحت می‌کنیم چرا که تا سه سال پیش کمتر در این رابطه سخنی به میان می‌آمد».
معاون قوه قضاییه رژیم ضمن اعتراف به گستردگی بحرانهای اجتماعی اضافه می‌کند: «باید این هشتاد میلیون نفر را توجیه کنیم که آسیب دیده شده و یا در معرض  آن قرار دارند». (خبرگزاری مهر ۹اسفند ۹۶)
علی افراشته معاون اجرایی رئیس مجلس  آخوندی هم به گستردگی بحرانهای حاکم بر جامعه و سانسور  آنها توسط نهادهای ذیربط  اعتراف می‌کند: «بحث آسیبهای اجتماعی دامنه‌ای وسیع و گسترده دارد و باید در این زمینه توجه جدی و همه‌جانبه داشته باشیم. وضعیت آسیب‌های اجتماعی کشور به مرز بحرانی رسیده و تا حدودی امنیت اجتماعی را تحت تاثیر قرار می‌دهد».
بنا بر گفته این مهره حکومتی: «هم اکنون بر اساس آمار ۲میلیون و ۵۰۰هزار معتاد، ۵میلیون مصرف کننده مشروبات الکلی، ۳میلیون زن سرپرست خانواده، ۵۰۰هزار تصادف در سال، ۴هزار و ۵۰۰خودکشی و ۳هزار فرار از خانه وجود دارد». (خبرگزاری ایرنا ۹اسفند ۹۶)
اگر چه وی در مورد ارتش بیکاران و ارتش حاشیه نشینان ۱۹میلیونی و معضلاتی که این هموطنان با آن مواجه هستند، حرفی نزده است و آمار فوق هم با واقعیت اختلاف بسیار دارد با این حال همین آمار و ارقام نیز نشان‌دهنده سرشکستگی حاکمیت پلید آخوندی است.

چگونه «یک فرد می‌تواند یک زلزله ۸.۵ریشتری ایجاد کند»؟!

هراس آخوندها از شبکه‌های اجتماعی

چگونه «یک فرد می‌تواند یک زلزله ۸.۵ریشتری ایجاد کند»؟!

 مطبوعات، رسانه‌ها و به‌ویژه در زمان کنونی رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی مستقل یکی از بزرگترین ابزارها در زمینه رشد و ارتقای اندیشه و فرهنگ مردم است.
همچنین رسانه‌های مستقل ابزار اصلی خبررسانی هستند که مردم از طریق آنها دسترسی به اطلاعات آزاد پیدا می‌کنند.
نقش این رسانه‌ها در ایران تحت حاکمیت آخوندها که مردم در معرض سرکوب و قهر وحشیانه و همچنین در معرض سانسور این رژیم قرار دارند بسیار مهم است.
آزادی مطبوعات و رسانه‌ها همواره وجه همت سازمانهای مدافع آزادی اندیشه، آزادی تبادل اطلاعات و بسیاری از سازمانهای مدافع آزادی و حقوق‌بشر در جهان است.
اما در حاکمیت مطلقه ولایت فقیه روزنامه‌ها و رسانه‌های مدافع آزادی بیان و اندیشه خصوصاً رسانه‌های ضد و مخالف آن همواره مورد تهاجم سانسور و فیلترینگ آن قرار دارند.
اعمال سیاست سانسور و فیلترینگ بر رسانه‌های مخالف و مستقل تنها در سالهای اخیر اعمال نمی‌شود، بلکه این سیاست به فاصله بعد از چند ماه از روی کار آمدن رژیم و توسط خمینی به‌شدت اعمال شد.
خمینی در همان‌ ماههای اولیه پس از انقلاب ضدسلطنتی در سال ۵۷ از فضای نسبتاً آزادی که رسانه‌ها و مطبوعات داشتند اظهار تأسف کرد که چرا قلم نویسندگان را نشکسته و چرا بر در دفاتر رسانه‌های مستقل و مخالف قفل نزده است.
خمینی در سخنرانی ۲۶مرداد ۵۸ گفت: «اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم، به‌طور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم و رؤسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزبهای فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم و رؤسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم و چوبه‌های دار را در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمت‌ها پیش نمی‌آمد».(کتاب صحیفه نور جلد ۸ صفحه ۲۵۱)
  

«پر کشیدن گوشت از سفره‌های مردم»؟!

  پر کشیدن گوشت از سفره‌های مردم ؟

«پر کشیدن گوشت از سفره‌های مردم»؟!

با افزایش قیمتها خصوصاً قیمت مواد غذایی روزبه‌روز سفره اکثریت مردمی که در زیر خط فقر هستند خالی‌تر می‌شود، تا جایی که طی یک سال گذشته سفره بسیاری از آنها هم بدون گوشت است.
وقتی که گوشت در سفره آنها وجود ندارد بسیار واضح است که شرایط معیشتی آنها چطور سخت و طاقت‌فرسا است.
زیرا با این وضعیت آنها ناگزیرند اگر بتوانند لقمه‌یی نان و پنیر دست و پا کنند و با خوردن این غذای بخور نمیر رفع گرسنگی کنند.
همزمان با افزایش سرسام آور قیمتها از جمله مواد خوراکی، قیمت مواد گوشتی هم گران شده است و به این ترتیب سفره‌های بسیاری از مردم از گوشت خالی است.
در یک ویدئو کلیپ که اخیراً در رسانه‌های اجتماعی منتشر شده است مردم نسبت به گرانی گوشت و رخت بر بستن آن از سفره‌هایشان به فغان آمده‌اند.
در این ویدئو کلیپ در زمینه گرانی قیمت گوشت، همچنین عدم قدرت خرید مردم یکی از فروشندگان گوشت می‌گوید: «امروز گوشت در کشتارگاه ۶۳ تا ۶۴ تومان خرید می‌شود
یکی دیگر از فروشندگان هم می‌گوید: «چهل درصد، پنجاه درصد قیمت گوشت از پارسال تا الآن بالا آمده و قدرت خرید مردم هم تقریباً نصف‌ کمتر شده. اصلا قدرت خرید نیست مشتریهای ما خیلی کم شده خیلی. همه چیز گران شده ده برابر شده، حقوقها ثابت قدرت خرید نیست ما خودمان که قصابیم گوشت نمی‌تونیم بخریم ببریم برای خانه‌مان»
فشار گرانی افسار گسیخته و بالا رفتن هزینه سفره مردم آن‌چنان است که رسانه‌ها و مهره‌های حکومتی ناگزیر به اذعان به آن شده‌اند.
روزنامه حکومتی خراسان ۲۷ آذر ۹۷ عنوان طنزگونه «گوشت از سفره‌های مردم پرید» را تیتر گزارش خود کرده است.
خبرگزاری فارس ۶دی ۹۷ نیز عنوان طنزگونه «مرغ از سفره پرید» را تیتر گزارشی در زمینه بالا رفتن قیمت مرغ و عدم قدرت خرید مردم کرده است.
در زمینه افزایش مواد غذایی و فشار آن بر زندگی مردم فقیر و کم‌درآمد روزنامه حکومتی جهان صنعت ۶ آذر ۹۷می‌نویسد: «تورم نقطه‌ای اقلام خوراکی و آشامیدنی در گزارش مرکز آمار ایران، حاکی است‌ افزایش قیمت انواع گوشت بالای ۵۰درصد، ماهی‌ها بالای ۶۰درصد و میوه و خشکبار بالای ۷۰درصد بوده است. نرخ تورم نقطه‌ای محصولات خوراکی طبقه‌بندی‌ نشده هم به مرز ۱۰۰ درصد رسیده است»

آخرین وصیت خامنه‌ای


آخرین وصیت خامنه‌ای؛ پاسداران آماده باشند، قیام ادامه دارد


قیام ادامه دارد

آخرین وصیت خامنه‌ای خطاب به پاسداران این است که کاملا هوشیار باشند و تصور نکنند، اینکه مجاهدین تا امروز نظام را سرنگون نکرده‌اند، تضمینی برای این است که در سال ۹۸ آنرا به زیر نخواهند کشید.
در آستانه نخستین سالگرد شروع قیام، مهمترین کار برای خامنه‌ای امید دادن به نیروهایش و البته هوشیار کردن آنها برای سال آتی‌ست.
فراخواندن خانواده‌های کشته‌شدگان در سوریه
برای ارائه جمعبندی یکساله از قیام، خامنه‌ای خانواده‌های کشته‌شدگان در سوریه را به تاریخ ۲۱ آذر فراخواند. انتخاب این جماعت با سه هدف صورت گرفت؛هدف نخست این بود که به نیروهای وا رفته‌ی نظام نشان دهد که هنوز کسانی هستند که در پشت‌سر خامنه‌ای ایستاده‌اند.
در این سخنرانی خامنه‌ای دو مرتبه درباره وارفتگان نظام سخن گفت. یک بار گفت: «بله، بارها گفته‌ایم بعضی از عناصر انقلابی از راه برگشتند». و سپس افزود: «انقلاب ریزش داشته است».و در جای دیگر درباره همین ریزشی‌ها گفت: «چهار نفر آدم کج‌فهمِ کج‌فکرِ دلبسته‌ی به دنیای مادّیِ غرب حرف می‌زنند، تحلیل‌های بی‌ربط و بی‌معنا می‌کنند؛ بکنند، [امّا] واقعیّت قضیّه غیر از آن چیزی است که آنها می‌گویند.»
خامنه‌ای با فراخواندن خانواده‌های پاسداران کشته شده در سوریه ابتدا کوشید تا در جدال درونی خلافت اسلامی! تصویری از قوت و اقتدار در برابر رقبای درونی‌اش عرضه کند. او به‌خوبی می‌داند که اگر خلافت اسلامی! شکاف‌های درونی‌اش را مهار و مدیریت نکند در سال پر تلاطم ۹۸ نظام از این نقطه بسیار آسیب‌پذیر خواهد بود.
مخاطب دوم خامنه‌ای نیروهای جبهه‌ی خودش بودند. همان پاسداران و بسیجی‌هایی کهدر ماه‌های اخیر از جمله در میتینگ ورزشگاه آزادی  خامنه‌ای آنها را بارها مخاطب قرار داده و از آنها خواسته است که در برابرشرایط فعلی نظام جا نزنند و ناامید و هراسان از صحنه نگریزند.
سومین هدف خامنه‌ای از گردآوردن خانواده‌های کشته‌های سپاه، مخاطب قرار دادن دشمنان موجودیت خلافت اسلامی!‌ بود. خامنه‌ای خواست به آنها بگوید هنوز کسانی هستند که حاضرند برای او بجنگند.
سوا از اینکه این مخاطبان تا چه میزان پیام صحنه‌آرایی خامنه‌ای را جدی گرفته باشند اما مهم نحوه‌ی ورود خلیفه‌ مسلمین به صحنه است زیرا به این ترتیب آشکار می‌شود که او تا چه میزان دارا و تا چه میزان آسیب پذیر است.
مخاطبان سخنرانی
در این برنامه که بخشی از آن در مقدمه به روضه خوانی اختصاص داشت خامنه‌ای مخاطب‌های خود را با دقت و بر اساس سلسله مراتب قدرت از عرصه جهانی، منطقه‌ای و داخلی انتخاب کرد.
خامنه‌ای آمریکا را «غرق در لجن» دانست و دولت عربستان را «اشدّاء علی الیمن» و «اشدّاء علی البحرین» توصیف کرد.
خامنه‌ای به مثابه خلیفه، قطب مقابلشان در عرصه‌ی جهانی آمریکا و در عرصهمنطقه‌ای عربستان دانست. این دستگاه تحلیلی را خامنه‌ای در سخنرانی ۱۹ دی ۹۶  نیز به کار گرفت. آن سخنرانی که بیرونی کردن جمعبندی درونی نظام درباره قیامبود، آمریکا و عربستان را به عنوان دو ضلع از سه ضلع قیام توصیف کرد.
اما این‌ها همه‌ی حرف خامنه‌ای نبود. بخش مهم‌تر و شاید بخش‌ اصلی سخنرانیخامنه‌ای هشدار بر سر دشمن اصلی یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران بود. خامنه‌ایپیشتر در جمعبندی ۱۹ دی ۹۶، مجاهدین را فراخواندهنده، سازمانده، و هدایت کنند قیامدانست. در جمعبندی‌های تکمیلی از جمله آنچه توسط معاون سیاسی سپاه  و اطلاعات سپاه ارائه شد؛ قیام یکسره کار مجاهدین دانسته شد.

روزی که قیام آغاز شد

 روزی که قیام آغاز شد؛ ۷ دی بود

۷ دی ۹۶ روزی بود که قیام در ایران آغاز شد؛ نقطه شروع مشهد بود اما بلافاصله در تمام ایران گسترش پیدا کرد و تا همین امروز ادامه یافته است.
۷ دی ۹۶؛ تظاهرات علیه گرانی در چند شهر آغاز شد در این میان مشهد بیش از همه جلب توجه کرد. شعارها با «نه به گرانی» آغاز، ولی به فاصله‌ای کوتاه به «مرگ بر روحانی» تبدیل شد. خیابان‌های مشهد صحنه‌ی درگیری بین تظاهرکنندگان به جان آمده و نیروهای سرکوب شد؛ با این حال کمتر کسی تصور می‌کرد که این روز و این اعتراضات تازه شروع یک ماجراست؛ شروع یک سرفصل در زندگی سیاسی جامعه ایران است که آن را به بعد و قبل از قیام تقسیم خواهد کرد.
فردای آن روز شهرهای دیگر نیز به‌پا‌خاستند؛ طولی نکشید که دامنه قیام تا کرمانشاه، لرستان، همدان، اصفهان، خوزستان، فارس و … ادامه پیدا کرد. قیام به سرعت تبدیل به رودررویی مردم با نیروهای سپاه شد؛ شعار «مرگ بر خامنه‌ای» و «مرگ بر روحانی» جای خود را تثبیت کرد.
هنگامی که در ۹ دی، دانشجویان بر سردر دانشگاه تهران شعار دادند: «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا» همه پیام پایان بازی بین جناح‌های درونی خلافت اسلامی! را دریافت کردند. برگی که برای دست‌کم ۲۰ سال گذشته با آن بازی می‌شد در همان روز به پایان رسید؛ و البته برای پایان بخشیدن به این بازی خون آلود، مردم ایران بهایی سنگین پرداخته بودند؛ قیام تیرماه ۷۸ و قیام ۸۸ تنها آن بخش از این بها بود که در منظر همگان قرار گرفته بود.
به فاصله‌ای اندک، اصلاح‌طلبان به زیر قبای خامنه‌ای خزیدند؛ [چرا «اصلاح طلبان» از قیام ایران می‌ترسند؟] همه‌ی آنها احساس کردند که موج قیام کار آنها را پایان خواهد داد. بساط سرکوب، خاموش کردن قیام را هدف گرفت؛ برخی از دستگیر شدگان در زیر شکنجه کشته شدند تا سایرین حساب کار دست‌شان بیاید اما ورق برگشته بود؛ قیام ادامه پیدا کرد؛ شهر به شهر، و استان به استان. خلافت اسلامی! با یکی از سهمگین‌ترین سال‌های حیاتش مواجه بوده است؛ کار آنقدر بر خامنه‌ای سخت گذشته است که در ۲۱ آذر شتابان به صحنه آمد و گفت که هنوز نظامش سرنگون نشده است. او حتی تا ۷ دی هم نمی‌توانست صبر کند و می‌خواست خبر زنده ماندن نظامش را پیشاپیش اعلام کند هرچند خود افزود که ممکن است این اتفاق در سال ۹۸ بیافتد. [آخرین وصیت خامنه‌ای؛ پاسداران آماده باشند، قیام ادامه دارد]
قیام از یک سو اجزای جامعه ایران را در صحنه سیاسی در برابر خلافت اسلامی! قرار داده است و از سوی دیگر به تایید روحانی زمینه‌ساز اعمال محاصره جهانی علیه نظام ایران شده است. به گفته روحانی تنها پس از قیام بود که ترامپ تصمیم به ترک برجام گرفت. [مصاحبه تلویزیونی روحانی و موقعیت واقعی «منفورترین گروهک در تاریخ ایران»]
اکنون قیام یکسالگی‌اش را پشت سر می‌گذارد و مبارزه مردم ایران برای به زیر کشیدن خلافت اسلامی قریب به چهل سال است که ادامه یافته است. خامنه‌ای و سپاه هر طور که حساب می‌کنند؛ می‌بینند که فردا از امروز برایشان سخت‌تر است و این سرنوشتی‌ست که هر لحظه آنها را بیشتر در بر خواهد گرفت.

ایران رتبه اول جهانی در تخریب خاک

ایران رتبه اول جهانی در تخریب خاک

عیسی کلانتری:ایران رتبه اول جهانی در تخریب خاک

به‌دلیل سیاستهای غلط چیزی برای نسل‌های بعد باقی نگذاشتیم

عیسی کلانتری رئیس سازمان به‌اصطلاح محیط ‌زیست ایران در کابینه آخوند روحانی به تخریب محیط‌زیست بر اثر سیاستهای ضدمردمی رژیم اعتراف کرد و گفت:‌ بدترین امانتدار طی ۷هزار سال قدمت این مملکت ما بودیم و چیزی برای نسل‌های بعد باقی نگذاشتیم. وی افزود:‌ "ایران اولین کشور در جهان به‌لحاظ تخریب خاک است که ربطی به آمریکا و رژیم اسراییل ندارد، بلکه تقاص سیاستهای غلط چهار دهه گذشته را می‌دهیم".
به گزارش خبرگزاری حکومتی"ایرنا" کلانتری طی سخنرانی خود در هشتمین اجلاس عمومی به‌اصطلاح شورای عالی استانها گفت، بر اساس گزارشهای مستدل سالانه بیش از ۱۲تن در هر هکتار فرسایش خاک داریم که تقاص سیاستهای غلط چهار دهه گذشته است و نمی‌توان به گردن خارجی انداخت.

در اثر توسعه بی‌رویه تقریباً همه رودخانه‌های ایران خشک شده است

این کارگزار حکومتی در ادامه اعترافاتش به سیاستهای ویران کننده رژیم ولایت فقیه ادامه داد: «اگر بخواهیم استانداردهای بین‌المللی در حوزه محیط‌زیست را رعایت کنیم می‌بایست ۸۰درصد از صنایع کشور امروز تعطیل شوند. این صنایع شامل نیروگاه‌ها، پالایشگاهها و حتی صنایع تولید مواد غذایی است. به‌عنوان مثال پالایشگاه تهران باید تعطیل شود.
خشک شدن دریاچه ارومیه نیز نتیجه توسعه کشاورزی است. تقریباً همه رودخانه‌های ایران خشک شده است. وضع محیط‌زیست بدتر از چیزی است که می‌دانیم. بدترین امانتدار طی ۷هزار سال قدمت این مملکت ما بودیم و چیزی برای نسل‌های بعد باقی نگذاشتیم. 

کاری کرده‌ایم که مردم عسلویه یا باید بمیرند یا جابه‌جا شوند

هیچ کس نمی‌تواند ۴۸ساعت در عسلویه زندگی کند و از نظر قوانین زیست محیطی همین الآن باید عسلویه تعطیل شود و اگر بخواهیم طبق استانداردهای بین‌المللی عمل کنیم، باید تمام صنایع خودروسازی نیز تعطیل شوند.
یکصد و بیست میلیارد دلار در عسلویه سرمایه‌گذاری شده است. در حالی‌که برای جابه‌جایی پالایشگاهها تنها یک میلیارد دلار هزینه لازم بود، اما بر اساس کوتا‌هی‌های صورت گرفته مردم عسلویه یا باید بمیرند و یا جابه‌جا شوند و یا صنعت گاز و پتروشیمی ما تعطیل شود".